main image

پرورش هوش هیجانی کودک

در صورتی که کودک شما قادر به مدیریت احساسات خود نباشد توسط دیگران کنار گذاشته می شود.

نحوه برخورد والدین با احساسات

ما انسان ها، موجوداتی احساسی هستیم و تا زمانی که زنده ایم، احساسات متفاوتی را تجربه می کنیم. در صورتی که قادر به تنظیم احساسات خود نباشیم از روابط دوستانه و عاطفی کنار گذاشته می شویم. اینکه دیگران ما را کنار می گذارند و حاضر به ادامه رابطه با ما نیستند غالبا از بدذاتی آن ها نیست. عموما به این دلیل از روابط عاطفی و دوستانه کنار گذاشته می شویم که خودمان قادر به مدیریت احساسات مان نیستیم، نمی توانیم با احساساتی که داریم سر کنیم و روی دیگران بالا می آوریم. دیگران حق دارند که رفتارهای آزار دهنده ما را تحمل نکنند و رابطه شان را با ما بازتعریف کنند و ارتباطشان را کم کنند. در صورتی که خودمان قادر به مدیریت احساسات مان نباشیم قطعا نمی توانیم به فرزندمان هم کنیم که چنین مهارتی به دست بیاورد. کودک شما، همانند تمام انسان های دیگر احساسات خوشایند و دردناک را تجربه خواهد کرد. زمان هایی شاد است و زمان هایی را درحال تجربه احساسات دردناک خواهد بود. اینکه کودک شما با تجربه چنین احساساتی دست به چه رفتارهایی خواهد زد بستگی به آموزش های شما دارد.

اعتبار دادن به احساسات کودک

موقعیت زیر را در که تقریبا تمامی کودکان تجربه می کنند را در نظر بگیرید: فرزند شما در ارتباط با همسالانش از بازی کنار گذاشته شده است و دوستانش حاضر به شرکت دادن وی در بازی نبوده اند. در چنین موقعیتی طبیعی است که فرزند شما یک یا چند احساس دردناک (مثل، ناراحتی، عصبانیت) را داشته باشد. اینکه فرزند شما توسط دوستانش کنار گذاشته شده است اتفاق عجیبی نیست، این دنیا پر از موقعیت هایی است که ما کنار گذاشته می شویم، از کار اخراج می شویم، با خیانت شریک عاطفی مان مواجه می شویم، دوستان مان ما را کنار می گذارند، همسرمان به طلاق فکر می کند و... . وقتی فرزندتان توسط دوستانش در بازی شرکت داده نشده و کنار گذاشته شده است، فرصت بسیار ارزشمندی برای شما فراهم شده است تا به فرزندتان کمک کنید که در این موقعیت قدرتمند شود تا برای اینکه دیگران او را بپذیرند باج عاطفی ندهد، پرخاشگری نکند، به خودش یا اشیا آسیب نزند، از دیگران به طور کامل دور نشود و... . اینجا لازم است که شما به فرزندتان کمک کنید در درجه اول احساسی که از کنار گذاشته شدن دارد را بشناسد و برای اینکه این احساس را بشناسد می توانید از او سوال کنید "از اینکه دوستانت تو را در بازی شرکت نداده اند ناراحتی؟ " تا کودک متوجه شود که احساسی که در حال تجربه آن است مهم است. مراقب باشید که احساس کودک را با گفتن چنین جملاتی "اینکه ناراحتی نداره" بی ارزش نکنید. پس از اینکه به کودک خود کمک کردید که احساسی که در این موقعیت دارد را بشناسد به احساس او اعتبار دهید. به یاد داشته باشید که در نقش پدر یا مادر احساسات فرزندتان را بپذیرید چیزی که ما می توانیم نپذیریم رفتار ها هستند نه احساسات. برای اعتبار دادن به احساس همسرتان می توانید بگویید " اینکه دوستانت حاضر به بازی با تو نیستند حق داری که ناراحت باشی". بعد از اینکه احساس فرزندتان را اعتبار دادید، از او سوال کنید "با تمام ناراحتی یا عصبانیتی که داری می خواهی چه کار کنی" با این سوال از فرزندتان او را وادار می کنید که خودش به دنبال راه حلی باشد. با این کاری که انجام می دهید در واقع در حال آموزش دادن به وی هستید تا در موقعیت هایی که دیگران او را کنار می گذارند ناراحت باشد ولی برای کم کردن ناراحتی خودش کاری بکند. مراقب باشید تا حد امکان به فرزندتان راه حل ندهید تا او را از ناراحتی دور کنید. اجازه دهید خودش راه حل خلق کند در صورتی که خودش قادر به ایجاد راه حل نبود می توانید راه حل خود را ارایه دهید. ممکن است کودک در پاسخ به سوال شما بگوید "می توانم دوست دیگری پیدا کنم" راه حل او اگر آسیب زدن به خودش، دیگران و یا اشیا نبود تایید کنید. در اینجا تلاش شد تا با استفاده از یک مثال به پدر و مادر آموزش داده شود که با احساسات فرزندشان چگونه برخورد کنند. گر چه به نظر ساده می آید اما بسیاری از والدین به شکل زیر عمل می کنند و به فرزندشان آموزش های باارزشی نمی دهند: - ناراحت نباش و تو هم دیگر با آن ها بازی نکن. - تقصیرخودته من که گفته بودم با اون ها بازی نکن. - این که ناراحتی نداره. - اشکال نداره تو بازی های بعدی شرکتت میدن. - من به دوستات میگم تو رو هم بازی بدن.

نوشته شده توسط دکتر مجید هاشمی گل مهر

برای هماهنگی وقت مشاوره با نویسنده کلیک کنید