ازدواج دوم
بر اساس آمار ثبت احوال از هر سه ازدواج یک ازدواج به طلاق ختم می شود، در چنین شرایطی ازدواج دوم بسیار رایج و مرسوم خواهد بود. اگر رابطه زوجی شما هم به شکست رسیده باشد ممکن است هم چنان که با آسیب های ناشی از جدایی دست و پنجه نرم می کنید به ازدواج دوم نیز فکر کنید و فکر ازدواج دوم برایتان ترسناک باشد. شاید در این فکر باشید که دیگر تن به ازدواج ندهید و یا اینکه بر این تصور باشید که مشکل از جانب همسرتان بوده است و با شروع یک رابطه با فرد جدید، به آرزوها و رویاهایی که از ازدواج داشته اید دست پیدا کنید. تصمیم گیری در مورد ازدواج دوم زمانی نگران کننده تر می شود که آمارها حاکی از آن است که میزان طلاق در ازدواج های دوم، ده درصد بیشتر از ازدواج های اول است. بنابراین، در ازدواج دوم باید با هوشمندی بیشتری دست به انتخاب بزنید. اگر از جمله کسانی هستید که به تازگی طلاق گرفته اید و بلافاصله پس از جدایی وارد رابطه جدیدی شده اید، منتظر آسیب های بیشتری از رابطه جدید باشید. درست است که بعد از جدایی با احساسات دردناکی مواجه هستید و از اینکه رابطه تان به شکست رسیده، ناراحت یا عصبانی هستید و یا اینکه چون از رابطه کنار گذاشته شده اید خشم دارید و تحمل چنین احساساتی دشوار است اما باید بدانید وقتی در این وضعیت روانی قرار دارید نمی توانید دست به انتخاب درست بزنید، چرا که شما از اینکه قادر به تحمل حال خودتان نیستید، از خودتان فرار می کنید و به شخص دیگری پناه می برید تا او شما را از این وضعیت نجات دهد. وقتی شما نمی توانید خودتان و احساسات دردناکی که دارید را تحمل کنید، دیگران نیز شما را تحمل نخواهند کرد. گر چه ممکن است فریب احساسات خوشایند ناشی از رابطه جدیدتان را خورده باشید و بر این باور باشید که رابطه جدید به شما کمک کرده است تا با سختی های بعد از طلاق سازگار شوید اما واقعیت این است که رابطه جدید برای شما در نقش یک داروی مسکن عمل می کند تا موقتا از دردهایتان دور شوید. حالا که رابطه تان به شکست رسیده است، پذیرای احساسات ناشی از شکست رابطه باشید و نخواهید که با ازدواج دیگر خودتان را تسکین دهید بلکه به این سوال پاسخ دهید که نقش و سهم من در شکست این رابطه چه بوده است؟ چه نیازهایی داشتم که برآورده نمی شدند؟ با برآورده نشدن نیازهایم چه واکنش هایی نشان می دادم؟ نیازهای همسرم چه چیزهایی بودند؟ من تا چه حد در برآوردن نیازهای وی تلاش کردم؟ و...در صورتی که به این سوالات پاسخ ندهید، بعد از جدایی نیز رشد روانشناختی نخواهید داشت و چه بسا در ازدواج دوم نیز، به همان شیوه قبل عمل کنید و به شکست رابطه جدید کمک کنید. شاید برایتان سوال باشد تا چه مدت بعد از طلاق می توانم وارد رابطه جدید بشوم؟ برای پاسخ به این سوال نمی توان زمان مشخصی را برای همه افراد تعیین کرد، چرا که افراد به دلیل تفاوت های فردی که دارند با اتفاقات مختلف به شیوه های متفاوت کنار می آیند. اما می توان برای پاسخ دادن به این سوال، احساسات خودتان را ملاک قرار دهید. به یاد داشته باشید که نقطه مقابل دوست داشتن و عشق، تنفر از شخص نیست، بلکه بی تفاوتی نسبت به وی است. تا زمانی که احساسات شما درگیر همسرتان است مناسب رابطه جدید نیستید. تفاوتی نمی کند که مهر و محبت شما درگیر همسرتان باشد یا خشم و عصبانیت تان، در هر صورت روان شما درگیر فرد است، پس تا زمانی که چنین احساساتی به همسرتان دارید و به بی تفاوتی به وی نرسیده اید دست به انتخاب نزنید و وارد رابطه جدید نشوید. در غیر اینصورت با یک عشق حل نشده وارد رابطه جدید خواهید شد و در چنین شزایطی رابطه جدید نیز محکوم به شکست خواهد بود. از طرف دیگر، ملاقات با یک مشاور خانواده به شما کمک خواهد کرد در زمان کمتری به احساسات خود بپردازید و با شرایط بعد از طلاق سازگار شوید و همینطور سهم شما در شکست رابطه مشخص شود تا شما هم از این رابطه درس هایی را برای رشد شخصی تان داشته باشید.