چگونه احساسات مان را مدیریت کنیم؟
اگر شما هم جزو افرادی هستید که در مواجهه با موقعیت ناخوشایند زود واکنش نشان می دهید و عصبانی می شوید، در موقعیت استرس زا حالتان بد می شود و کنترل شرایط از دستتان در می رود, در روابط زود وابسته می شوید و جدایی و تجربه احساسات غم و ناراحتی زندگیتان را مختل می کند، یا در موقعیت های خوشایند بیش از حد واکنش خوشحالی نشان می دهید، یا فرزندی دارید که سر هر موقعیتی که باب میلش نباشد داد و بیداد به راه می اندازد، یا با هر کم توجهی از طرف بقیه زود قهر می کند و… این رفتارها نشان دهنده ی نداشتن مدیریت بر احساسات یا عدم شناخت احساسات مختلف در درون است. انسان ها وقتی به دنیا می آیند زودتر از آنکه بتوانند حرف بزنند و از طریق کلام با بقیه ارتباط برقرار کنند، دنیای احساسات در درونشان شکل گرفته و می توانند احساسات بقیه را درک کنند، مثلا نوزادی که با احساسات مختلفی مثل احساس خوشحالی با نشانه ی لبخند زدن و ناراحتی و گریه کردن با دیگران ارتباط گرفته و پیامش را به پدرومادرشان می رساند درواقع او از احساسات برای کمک به بقای خود استفاده می کند. احساسات نقش عمده ای در زندگی ما بازی می کند، احساسات خوشایند مثل خوشحالی، امید، عشق، رضایت، سربلندی، با ارزش بودن، آرامش مارا سرشار از حال خوب می کند و روزمان را می سازد و احساسات ناخوشایند مثل غم، نگرانی، حسادت، پشیمانی ،گناه و….روز بدی را برای ما رقم می زنند. حتی در بیشتر مواقع این احساسات هستند که به ما فرمان می دهد که چگونه فکرکنیم و چگونه تصمیم بگیریم یا باعث انگیزه برای انجام کارهای مختلف می شوند. چه درگیری های کوچکی که به دلیل عدم مدیریت احساس خشم منجر به درگیری و حتی مرگ شده است، و چه تصمیماتی که از سر عدم مدیریت بر احساس گرفته شده و یک عمر پشیمانی و یا حسرت را رقم زده است. چه بخواهیم چه نخواهیم دنیا پر از اتفاقات خوب و اتفاقات بد است که با تجربه هرکدام احساسات متناسب با آن در ما جان می گیرد، مدیریت احساسات کمک می کند با هر اتفاقی که می افتد به هم نریزید و بتوانید دوباره سرپا شوید، یا با هر محرکی از کوره در نروید و اتفاقات جبران ناپذیری را رقم نزنید. نداشتن مهارت مدیریت احساسات باعث ضربه های روحی، شکست در روابط اجتماعی و رابطه عاطفی، نرسیدن به موقعیت شغلی دلخواه و ….می شود. مدیریت احساسات به معنای نادیده گرفتن یا سرکوب کردن آنها نیست بلکه شما باید تمامی احساسات را بشناسید و در هر لحظه که به وجود می آیند بدانید دقیقا چه احساسی دارید و بپذیرید که الان مثلا وجود ترافیک باعث عصبانیت من شده است اما چاره ای ندارم و حالا که به هر دلیلی در این شرایط هستم باید تحمل کنم و خالی کردن خشم به سر کس دیگر و غر زدن یا بوق ممتد هیچ فایده ای ندارد و کمکی برای دور شدن از ترافیک به من نمی کند.