اگر درگیر رابطه عاطفی بوده اید که به نقطه پایان رسیده و به تازگی از آن بیرون آمده اید و اکنون درحال تجربه احساس شکست، بی ارزشی، غم و ناراحتی، ترس، سردرگمی، تنفر، بی اشتیاقی، نا امیدی، خشم، تنهایی، حسادت، شوک و خیلی از احساسات منفی دیگر و فشار روانی باشید کاملا طبیعی است. انگار دردی روی قلبتان سنگینی می کند و هر لحظه شما را بی طاقت تر می کند، تمرکزتان از رسیدگی به دیگر امور زندگی کم شده و حاضرید هرکاری بکنید تا این لحظات سخت هرچه زودتر تمام شود. علت جدایی هرچه که باشد، با توافق هردو اتفاق بی افتد یا غافلگیر کننده باشد در هر صورت باعث ناراحتی و فشار روانی خواهد شد. قطعا هرکدام از شما هنگامی که وارد رابطه عاطفی شده اید کوله باری از رویا با خود داشته اید که منتظر بودید کنار هم به تک تکشان برسید اما حالا خراب شدن آن رویاها، خاطرات برجای مانده، احساسات زخمی شده همگی باعث بروز حالات بدی در شما شده اند. طبق تحقیقات علمی شکست رابطه عاطفی و از دست دادن شریک عاطفی دقیقا آن بخش هایی از مغز را فعال می کند که فرد موقع فوت یک عزیز تجربه می کند، یا دقیقا مثل معتادی که یکباره با ترک اجباری مواد مخدر مواجه می شود، درست است که موضوع فرق می کند اما جریانی که در مغز اتفاق می افتد کاملا مشابه یکدیگر است. شاید برایتان جالب باشد تحقیقات نشان داده اند آثار پایان رابطه عاطفی تنها به گذراندن این حالات غم و فشار روحی محدود نمی شود بلکه اتفاقاتی در مغز هم رخ می دهد که بسیار گسترده است. تصویر برداری های مغزی نشان داده است تجربه شکست عشقی مدارهایی در مغز را روشن می کند که هنگام تجربه درد فیزیکی فعال می شود یعنی شما واقعا درد می کشید. هنگامی که در روزهای اول عاشق شدن هستید و همه چیز خوب پیش می رود انبوهی از هورمون های مختلف ترشح می شوند و مدارهای مختلفی را در مغز شما بیدار می کنند درست مثل ذهن یک فرد معتاد، شما چنان در سرخوشی و تاثیر هورمون های سروتونین و دوپامین که هورمون شادی و لذت هستند قرار دارید که مدار های انتقادی و واقع بینی مغز شما خاموش شده و چیزی جز نزدیکی و وصال شریک عاطفیتان نمیخواهید و خیلی وقت ها چشمتان روی نکات منفی شریک عاطفی بسته می شود. نکته مهم و فریب دهنده این است که این مدارها دقیقا در زمان جدایی شما از شریک عاطفی دوباره روشن شده و برای جلوگیری از تجربه احساسات منفی باعث می شود حتی مشکلات رابطه، اختلافات و نقاط منفی طرف مقابل از یادتان برود و درست مثل یک فرد معتاد هر جور شده بخواهید دوباره رابطه را باز گردانید. در این موقعیت حواستان باشد با آگاهی و بالا بردن هر چه بیشتر اطلاعات خود به دام بازی های روان خود گرفتار نشوید و تلاش کنید ابتدا بپذیرید رابطه عاطفی که مدتی در آن قرار داشته اید تمام شده، هر رابطه ای قرار نیست به وصال برسد و بالاخره روزی تمام می شود یا با جدایی یا با مرگ. همین پذیرش به موقع شما کنار آمدن با مسئله جدایی و پیامدهایش را برای شما بسیار راحت تر خواهد کرد، قبول کنید این جدایی به نفع شما و زندگی آینده شماست و به تک تک احساسات هرچند تلخ و منفی رسیدگی کنید و با تغییر دیدگاه، این دوره و تمام اتفاقات تلخی که افتاده است را پله ای در نظر بگیرید که باعث رشد شخصیت و روان شما می شود و به عنوان کسی که روزی انتخاب کردید وارد رابطه عاطفی شوید و یک طرف داستان بوده اید مسئولیت هایتان را برعهده بگیرید و خودتان و رابطه تان را ارزیابی کنید تا از تجربیات درس بگیرید و با کوله باری از تجربه و شناخت بهتر وقتی وقتش فرا رسید وارد رابطه دیگری شوید. افراد بعد از شکست رابطه عاطفی به سه دیشون عمل می کنند: دسته اول از رابطه عاطفی دچار وحشت می شوند و تا عمر دارند از به وجود آمدن روابط فرار می کنند و همیشه فردی شکست خورده باقی می مانند. دسته دوم برای دور زدن تجربه سوگواری و حال بدشان سریعا خود را سرگرم رابطه و‌ شخص جدیدی می کنند، که طبق تحقیقات کارشناسان معمولا این روابط موفق از آب در نمی آیند. این افراد به اعتیاد عاطفی دچار هستند و به دلیل ترس از تنهایی، پیدا کردن ارزش خود بین روابط و دلایل دیگر حاضر نیستند احساسات منفی ناشی از شکست رابطه عاطفی را تحمل کنند و با مجموعه ای از احساسات و عشق نافرجام که صدایشان شنیده نشده است به رابطه ای دیگر رفته و با کوچکترین اختلاف و مشکل تمام آن احساسات و هیجان هایی که رسیدگی نشده اند دوباره سرباز می کنند و رابطه جدید شما را تهدید می کنند، شاید این راهکار در ابتدا تاثیرگذار باشد اما اثرش موقتی است، چون با احساسات حل نشده و عدم اصلاح خود و شیوه ارتباطاتتان وارد چرخه باطل شکست روابط عاطفی شده اید این را بدانید شما با اینکار در حق شریک عاطفی جدیدتان هم ناحقی کرده اید و فرصت ایجاد یک رابطه سالم را از دو نفرتان گرفته اید. اما دسته سوم پس از اینکه به طور کامل از رابطه عاطفی بیرون آمدند می پذیرند که آن فرد برای همیشه تمام شده است، مدتی به خودشان زمان می دهند با خود خلوت می کنند و به تک تک احساسات تلخشان اجازه بروز و به مشکلات راه حل مناسب را ارائه می دهند و در نهایت به عنوان فردی که تعارضاتش را به شکل سالم پشت سر گذاشته و اکنون فردی رشد یافته است و آمادگی ورود به رابطه جدید را هم پیدا کرده است ظاهر می شوند. مدت زمان دوره سوگواری پس از پایان رابطه به عوامل مختلفی مثل شخصیت شما ،نحوه نگرش شما، نحوه حل مسئله شما و طول و عمق رابطه و دلیل پایان یافتن رابطه شما بستگی دارد، اما هرچه خودتان را بهتر بشناسید و جدایی را زودتر باور کنید و درباره احساساتتان با متخصص صحبت کنید زودتر از این دوره دست پر خارج می شوید.

۱/در قدم اول باوجود تمام ناراحتی و توانی که از دست داده اید سعی کنید همه ی احساسات دردناک و فشارهای روحی که به سراغتان می آید را بپذیرید و از زیر بار تجربه هیچ کدامشان شانه خالی نکنید اگر لازم است گریه کنید، فریاد بزنید هرکاری که به تخلیه روانی تان کمک می کند را انجام دهید این روزها می گذرند و هرکدام برای شما قطعا برنامه رشدی در پی خواهند داشت. ۲/بهترین فرصت است تا دور از قضاوت و جانب گیری درباره تمام مشکلات و تعارض ها فکر کنید و سهم خودتان از مشکلات و اختلافات را پیدا کنید و با برنامه ریزی تک تک شان را حل کنید مثلا اگر به موضوع خاصی زیادی حساسیت نشان می دادید وقت آن رسیده علت حساسیت بی جا را در درونتان کشف کنید و برای حل این حساسیت به شکل سالم تلاش کنید. ۳/قلم و کاغذی بردارید و بدون سوگیری به شکل واقع بینانه و دور از احساس تمام نکات مثبت و منفی شریک عاطفی تان را بنویسید اینگونه در انتخاب نفرات بعدی برای رابطه عاطفی اطلاع بیشتری از سلیقه خودتان دارید و راحت تر نفر بعدی را با توجه به ویژگی های مثبت و منفی مورد نظرتان انتخاب می کنید. ۴/در این دوران بیشتر مراقب خودتان باشید و به نیازهای خودتان رسیدگی کنید سعی کنید با ورزش و مدیتیشن حال روحتان را بهتر کنید و مراقب تغذیه و سلامتشان باشید و به استراحت کافی بپردازید. ۵/به دنبال فعالیت هایی که از آنها لذت می برید مثل تفریح با دوستان انجام کارهای هنری یا سفر و … هرکاری که حالتان را بهتر می کند باشید. ۶/وقتی تصمیم به جدایی گرفته اید در تصمیم خود مصمم بمانید و هرچیزی که شما را به او وصل می کند یا هرچیزی که او را به یاد شما می آورد را از بین ببرید. ۷/حرف یا ابهامی در دلتان نگه ندارید که دائما ذهنتان مشغول سوالات بی جواب باشد با شفافیت کامل و پاسخ گرفتن تمام سوالات رابطه را پایان دهید. ۸/در صورت لزوم با یک فرد امن یا مشاور درباره احساساتی که درونتان وجود دارد خشمی و غصه ای که روش دوش دارید حرف بزنید.